عهد الهی بودن امامتخداوند برای هدایت انسانها به سوی توحید و کمال و سعادت دنیا و آخرت، پیامبرانی را همراه شریعت و کتاب فرستاد و برای صیانت و تداوم آن و هدایت افراد جامعه و تفسیر ثقل اکبر یعنی قرآن مجید، اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) را منصوب و معرفی فرمود (قال صلیاللهعلیهوآلهوسلّم انی قدر ترک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله و عترتی... ثم اخذبید علی (رضی) فقال من کنت مولاه فهذا ولیه... هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین.) تا در پرتو راهنمایی آنها انسانهای جایز الخطا، در فهم دین و قرآن و عمل به آنها از راه مستقیم دور نشوند. ۱ - وظایف امامابتدا باید معنی امامت را بدانیم: امام و خلیفه پیامبر از نظر مسلمانان کسی است که وظایف پیامبر (صلی الله علیه وآله) (به استثنای مساله آوردن شریعت) را بر عهده دارد. مهمترین این وظایف عباتنداز: ۱ـ تبیین مفاهیم قرآن کریم و حل معضلات آن «لتبین للناس ما نزل الیهم». ۲ـ بیان بقیه احکام شرعی و مسایل جدید. ۳ـ حفظ مسلمین از تفرقه و اختلاف. ۴ـ تربیت افراد جامعه. ۵ـ برقراری عدل و امنیت. ۶ـ حفظ مرز و مال و جان مسلمین. چنین شخصی باید مورد عنایت خاص الهی، حاصل علوم نبوی و مصون از خطاء و گناه باشد بدیهی است تعیین چنین فردی (معصوم) از سطح علم و دانش امت فراتر است، زیرا عصمت امری پنهانی است و جز خداوند که عالم به اسرار درونی است کسی از آن آگاه نیست پس تعیین امام باید به دست خداوند باشد. ۲ - دلایل نصب امام از جانب خدادلایل فراوان عقلی و نقلی در مورد لزوم نصب امام توسط خداوند موجود است، به عنوان نمونه: ۲.۱ - دلیل عقلیشکی نیست که انسانهای عادی مرتکب خطاء و اشتباه و گاهی مرتکب معصیت میشوند اگر برای تفسیر قرآن و بیان احکام و مسائل جدید فرد معصومی نباشد لازم میآید انسانها به حق و سعادت نرسند و از آنجا که غیر از خدا کسی نمیتواند پی به عصمت، افراد ببرد. پس خداوند برای تامین غرض (رسیدن به کمال و سعادت) بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دوازده امام معصوم را فرستاده که در سایه علم و عصمت بشر را از لغزش و گمراهی نجات دهند و هر امامی در زمان خود به تفسیر و تبیین قرآن و احکام و مسایل جدید پرداخته تا نوبت به امام دوازدهم (علیهالسّلام) رسید که بخاطر عناد و کثرت دشمنان و مصالحی که خدا میداند به اذن الهی غایب شدهاند و در عصر غیبت هم وظیفهی اصلی امامت را انجام میدهند چنانکه در کتاب ینابیع المودة از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده: قسم به کسی که مرا به نبوت مبعوث کرده مردم از نور « امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف)» استفاده میکنند گرچه او غایب است همانطوریکه استفاده میکنند از نور خورشید گرچه در پس ابرها غایب باشد. ۲.۲ - دلیل نقلی۱ـ قرآن مجید دستور داده که «اطاعت از خداوند و پیامبر اولوالامر کنید» شکی نیست که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معصوم بودهاند. «اطیعوا الله و الرسول» میفهماند که اطاعت و پیروی پیامبر همان اطاعت و پیروی از خداست بدون هیچ قید و شرطی پس لابد پیغمبر هم معصوم است؛ همینطور اولوالامر که اطاعت شان در ردیف بلکه عین اطاعت خدا و پیامبر قرار گرفته است باید معصوم باشند و گرنه قرآن حکم به اطاعت مطلق نمینمود. چنانکه در مورد والدین با اینکه سفارش زیاد کرده لکن قید و مرز آورده که «و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما؛ یعنی پدر و مادر اگر دستور به شرک (ناروا) دادند اطاعت ممنوع است. چون شناخت معصوم به عهده معصوم است، باید امام از جانب خدا و پیامبر معرفی شود و هر کسی را که خدا خواسته باشد و لیاقت و شایستگی آن را داشته باشد امامت را به او میدهد نه اینکه مردم او را تعیین کنند. ۲ـ قرآن مجید میفرماید «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین» در این آیه صحبت از مقام و مرتبه جدید برای ابراهیم (علیهالسّلام) شده یعنی امامت و این غیر از نبوت است چون نبوت را قبل از وعده امامت که در این آیه اشاره شده است داشته بود؛ این آیه مربوط به اواخر عمر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) است بدلیل اینکه سخن از ذریه (فرزندان) خود به میان آورده و خبر ولادت و فرزنددار شدن را ملائک در اواخر عمر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آوردند «یا ویلتا االد و انا عجوز و هذا بعلی شیخا ان هذا لشیء عجیب» علاوه بر دلیل سابق آیهی مورد بحث میگوید وقتی ابراهیم از عهده تمام امتحانات موفق برآمد مقام امامت را به او دادیم و شکی نیست که ابراهیم (علیهالسّلام) در جریان امتحانات نظیر شکستن بتها، هجرت به مکه و ذبح حضرت اسماعیل مقام نبوت را داشته. از این دو آیه (اولوالامر و عهد) به وضوح دو مطلب به دست میآید: ۲.۲.۱ - نکات آیاتالف) نصب امام (اولوالامر، سرپرست جامعه اسلامی و مرجع علمی، سیاسی و اجتماعی) از جانب خدا است. ب) چنین شخصی باید معصوم باشد چون خطاکار یا گناهکار ظالم است (حداقل بر نفس خودش). [۱۱]
علمالهدی، شریف مرتضی، الثافی، ج۱، ص۳۶، تهران، مؤسسه الصادق، تهران، چاپ دوم.
قرطبی از مفسرین اهل سنت میگوید: جماعتی از علما با این آیه (عهد) استدلال کردهاند که امام باید اهل عدل، احسان، فضل و قادر بر اقامه عدل باشد و بر همین اساس، پسر زبیر و حسین بن علی (رضیاللهعنه)، بر خلیفه قیام کردند و اهل عراق و علمای آنها بر حجاج و اهل مدینه بر بنیامیه قیام کردند. [۱۲]
قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۲، ص۱۰۸، بیروت، دار احیاء تراث العربی.
چنانکه فخر رازی هم میگوید: این آیه دلالت دارد که منصب امام و ریاست در دین به ظالمین نمیرسد. [۱۳]
فخر رازی، محمدبن عمر، تفسیر کبیر، ج۳، ص۳۷، سطر۴، طبع سوم.
۳ - عناوین مرتبطامامت؛ امامت آل محمد (قرآن)؛ اعتقاد به امامت در سیره امامان؛ اغراض امامت. ۴ - پانویس
۵ - منبعسایت اندیشه، برگرفته از مقاله «آیت الله امامت؛ عهدی الهی» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۰۱. |